او درباره دوران کودکیاش این چنین میگوید:
من یک عرب عراقیام و هرگز نمیتوانم روزهای زیبایی را که در وطن داشتم از ذهنم بیرون کنم. کودکی من در آنجا در میان منابع سرشار انسانی و تاریخی به رویا شبیه است. مدرسه ما لابهلای علفزارها و در دل طبیعتی سبز بود که امروز از آن فقط خرابههایی برجاست. شهر بغداد در آن ایام پر از آدمهای عجیب با ملیتها و مذاهب مختلف بود و پرورش در این محیط پر از تجربههای متفاوت شانس بزرگی برای من بود
زاها حدید، که در دنیا شهرتی معادل «چهرههای معروف» دارد، علاوه بر آثار چشمگیرش در معماری و طراحیهای مختلف، به دلیل ظاهر متفاوت و تأثیر گذارش هم مطرح است: زنی درشت اندام در پوششی همیشه مشکی، با چشمان درشت شرقی که وجههای دراماتیک به او میبخشد. اطلاق عناوینی چون «خانم خارقالعاده» و «اژدها بانو» از سوی رسانهها به وی نیز برداشتی از ظاهر متفاوت اوست. اما رفتار و شرم خاص آسیاییاش زنی مهربان را معرفی میکند که کلام مختصرش با لهجه غلیظ عربی او را دلنشینتر هم جلوه میدهد.
مرکز فرهنگی حیدر علیاف در باکوبهعنوان عضو سابق اتحاد جماهیر شوروی، طراحی شهری و معماری باکو پایتخت کشور آذربایجان واقع در ساحل غربی دریای خزر، به شدت تحت تاثیر طرحریزی آن دوران بوده است. از زمان استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱ آذربایجان سرمایه گذاریهای سنگینی در مدرنسازی و توسعه زیرساختها و معماری باکو انجام داده است و از میراث معماری شوروی به تدریج دور گشته است.
این ساختمان برای تبدیل شدن به محل اصلی برنامههای فرهنگی کشور طراحی گشته است، فرم و هندسهی شگفتانگیز این بنا در مقابل معماری خشک دوران شوروی که در باکو بسیار رواج داشته قرار گرفته است و به جرأت آن را در هم میشکند. از سوی دیگر این بنا درک و احساسات لطیف فرهنگ آذری را به نمایش میگذارد و چهرهی خوش بین یک ملت را نشان میدهد که نگاهشان رو به سوی آینده است. سبک کاری حدید دیکانستراکشن یا ساختارشکنی است که همیشه توانسته به خوبی تصویری متفاوت از ساختارها خلق کند.
طرح مرکز فرهنگی حیدر علی اُف، ارتباطی سیال و پیوسته بین درون ساختمان و میدان اطرافش برقرار کرده است. این میدان به عنوان سطح زمین که به تمام قسمتهای بافت شهر باکو دسترسی دارد خیز برمیدارد تا فضای عمومی داخل ساختمان را در برگیرد و سلسله مراتب فضاهای به هم پیوسته برای مراسمات و اتفاقات فرهنگی معاصر و سنتی آذربایجان را تعریف نماید.
فرمبندی حجم به نحوی استادانه، با امواج و انشعاب، تاشدگیها و انعطافش سطح میدان را به چشم انداز معمارانهای مبدل نموده که عمکردهای بسیاری ایفا مینماید از جمله خوشآمدگویی، دعوت، پذیرایی و هدایت بازدیدکنندگان به سطوح مختلف درون بنا.
ساختمان با حالت خاص خود مرز اختلاف مرسوم میان بنای معمارانه و چشم انداز شهری را محو نموده است.
ساختمان چه به لحاظ طراحی داخلی و چه طراحی بیرونی این میدان را در لفاف خود گرفته است، به آن شکل داده و به زمین مینشاند.
سیال بودن و جریان در معماری این منطقه چیز جدیدی نیست. در معماری ردیفها، شبکهها، یا دنباله ستونهایی که رو به بینهایت میروند همانند درختان در جنگل، فضایی عاری از وقفه ایجاد میکند و الگوهای تزئینی و خطاطیهای به هم پیوسته که از کف فرشها تا دیوار، از دیوارها تا سقف و از سقفها تا گنبد امتداد یافتهاند ارتباط یکپارچهای را نشان میدهد که مرزهای عناصر معماری و سطح زمین اقامتی را در خود محو کرده است.
هدف طراح پیوند دادن درک تاریخی از معماری این محل نه بهوسیلهی تقلید یا تحدید استفاده از اشکال آن بلکه ارتقاء آن به تفسیر محکم امروزین بوده که یک درک ظریف و بیبدیل را منعکس میسازد.
در پاسخ به اُفت مستقیم ارتفاع توپوگرافی که معمولا باعث تقسیم شدن سایت به چند سطح و طبقه میشود این پروژه یک تراس دقیق ارائه کرده که با شیب سایت همراه شده و ارتباطات و مسیرهای ثانویه بین ساختمان، میدان شهر و پارکینگ زیرزمین را کنترل میکند. این راه حل از حفاریهای اضافی جلوگیری کرده و شرایط نامساعد سایت شیبدار را به مزیت کلیدی در طراحی مبدل ساخته است.
استفاده پیشرفته از برنامههای رایانهای اجازه کنترل پیوسته و برقراری ارتباطات پیچیده بین تمام اجزای مختلف شرکت کننده در این پروژه را داد.
سازه ی مرکز فرهنگی حیدر علی اُف متشکل از مشارکت دو سیستم است؛ سازه بتنی که با سیستم سازه فضاکار ترکیب گشته تا به ستونهایی با فواصل وسیع دست پیدا نماید و بدین جهت عناصر عمودی سازه توسط سیستم دیوارها مستور گشتهاند تا بازدیدکنندگان سیالیت و جریان بدون وقفه در فضای داخل را تجربه نمایند.
هندسه ویژهی سطوح، نیازمند یک سازهی بیقید و شرط و شگرف بود و بدین جهت ستونهای خمیده چکمهای در سازه به کار رفت که ساخت پوسته واژگون شده سطوح را از سطح زمین تا غرب ساختمان امکان پذیر سازد و کام و زبانهای که از سر تیرهای پیش آمده باریک میشوند و پوشش ساختمان را تا شرق سایت پشتیبانی میکنند به کار رفت.
سیستم سازه فضاکار امکان خلق فرم آزاد سازه را میسر کرد و زمان قابل توجهی را در پروسه ساخت و ساز صرفه جویی نمود، زیرسازی بنا با ارتباط منعطف میان شبکه صلب سازه فضایی و درزهای فرم آزاد پوشش نما درهم آمیخته شده است.
درزهای موجود در نما ناشی از پروسه منطقیسازی هندسه پیچیده، به صورت کاربردی و زیبایی شناختی در این پروژه است.
فیبر شیشهای بتن مسلح یا GFRC و فیبر شیشهای پلی استر مسلح یا GFRP به عنوان متریال ایدهآل برای پوشش این ساختمان انتخاب گردیدند زیرا این متریالها خاصیت قدرتمند پلاستیکی یا انعطافپذیری بالایی دارند و در عین حال پاسخگوی نیازهای بسیار متنوع کاربردی مرتبط با موقعیتهای گوناگون در میدان، فضاهای سنتی و درون ساختمان هستند.
در این ترکیببندی معمارانه اگر سطوح را موسیقی فرض کنیم آنگاه درزهای مابین همانند ریتم موسیقی است. مطالعات فراوانی بر روی هندسه سطوح صورت گرفته تا پنلها به صورت منطقی و ریاضی ارتباط خود را در امتداد ساختمان و محوطه به صورت پیوسته حفظ نمایند.
این قطعات بر دگرگونی یکپارچه و جنبش ضمنی هندسه سیال خود تاکید مینمایند و راه حل کاربردی برای مشکلات ساخت و ساز مثل تولید، جابجایی و سرهم بندی ارائه نمودند و به مسائل تکنیکی از جمله حرکات موضعی ناشی از پیچش، بارهای خارجی، تغییرات دمایی، زمین لرزه و نیروی باد پاسخگویی مناسب داشتند.
برای تاکید بر یکپارچگی ارتباط میان درون و بیرون ساختمان، نورپردازی این مجموعه با ظرافت قابل ملاحظهای مورد توجه قرار گرفته است. استراتژی نورپردازی در روز و شب با هم متفاوت است. هنگام روز حجم ساختمان نور را منعکس میسازد و بر اساس حرکت خورشید و نقطه دید پرسپکتیو جلوهی ساختمان پیوسته در تغییر است.
استفاده از شیشه نیمه انعکاس دهنده به بیننده جلوههای متناوب کوتاه ارائه میکند و نگاه را کنجکاوانه به دنبال خود میکشد بدون این که خط سیر روان درون ساختمان را فاش سازد. در هنگام شب این خصیصه به نحو استادانهای توسط وسایل نورپردازی در زیر لایهها که سطوح داخلی را نسبت به بیرون کاملا تمیز میدهد به کار رفته است و یک ترکیببندی رسمی برای برنامه های دربرگیرندهاش ارائه میدهد و البته پیوستگی میان درون و بیرون را نیز حفظ مینماید.
نقش این مرکز پیرامون چشم انداز وسیع فرهنگیاش با تحقیقات و مطالعات گسترده پیرامون زمینه و توپوگرافی سایت هماهنگ شده است.
به کار بستن این ارتباط مشخص باعث شده این طراحی در زمینه خود به نحو بسیار مناسبی هم نشست گردد و در مجموع امکان برگزاری مراسم متنوع فرهنگی را برای یک ملت به ارمغان آورد.
در مجموع میتوان افزود هر آنچه زاها حدید خلق کرده است نمونه کامل جریان فکری او در معماری است به گونهای که هر فردی را وادار میکند حتی برای یک بار راجع به خالق این اثر تحقیق کند و از رموز فکری او کمی آگاه شود. افسوس که جامعه معماری بسیار زود در سوگ او نشست، اما آثار او همیشه گواه بر زنده بودنش هستند.