هیچ دستورالعمل سادهای برای یک رابطه موفق وجود ندارد، ولی همه میدانند که توصیههای زیادی در این زمینه وجود دارد که میتوان از آنها بهره گرفت. والدین، دوستان، اقوام، غریبهها – تقریبا هر کسی که میبینید آمادهی شنیدن مسائل و مشکلات مربوط به رابطهی شما هستند و دیدگاه خودشان را به شما پیشنهاد میدهند.
ولی توصیهی آنها تا چه اندازه خوب است؟
بسیاری باورها در مورد عشق و رابطه، اگر چه با نیت خوب طراحی شدهاند، کاملا گمراهکننده هستند. فیالواقع، در فرهنگ آمریکا، افسانههای رابطهای خاص آنقدر تکرار شدهاند که، علیرغم نادرستیشان، با عنوان اصول راهنما درونی شدهاند. خواه در جستجوی عشق هستید یا میخواهید رابطهای طولانیمدت را حفظ کنید، با این سوء برداشتهای متداول گمراه نشوید.
۱. ’همواره آرزوهای بزرگی برای رابطهتان داشتهباشید.‘
چنانچه رابطهتان در شرایط مستحکمی قرار دارد داشتن انتظارات بالا رضایت را در پی خواهد داشت، ولی چنانچه در رابطهتان به دشواری خوردهاید (مثلا، رابطهای از راه دور، یک نوزاد جدید، مدیریت یک تغییر شغلی، یا بیکاری) انتظاراتتان را پایین بیاورید. مطالعهی طولی انجام شده توسط مک نالتی (۲۰۱۶) بر تازه مزدوجها نشان داد افرادی که در یک ازدواج پایدار بهسر میبرند زمانیکه استانداردهای بالایی برای رابطهشان داشتهاند بیشتر از این رابطه بهره بردهاند. ولی، وقتی زوجها مشکلات شدیدی داشته باشند یا بر حسب عادت به رفتارهای مخرب مشغول شوند، استانداردهای بالا میزان رضایت را کاهش میدهد.
۲. ’روی خودتان تمرکز کنید. شریکتان همانجا است.‘
مشغول دست و پنجه نرمکردن با چندین مسئولیت هستید و اهدافتان را دنبال میکنید، ولی برای این که رابطهی سالمی داشته باشید، لازم است به آن نیز کمی توجه کنید. حرکات و اشارات کوچکی که نشاندهندهی اهمیت قائل شدن شما برای این رابطه است شاید خیلی خوب بهنظر نرسد، ولی تأثیر مثبت و قدرتمند غیرمنتظرهای بر شادی رابطه دارد. این حرکات متفکرانه حس قدردانی ایجاد میکنند و حس قدردانی، احساس ارتباط و رضایت از رابطه را بالا میبرد (آلگو، گیبل، و میزل، ۲۰۱۰). تمام اینها به معنای این است که میتوان از حداقل تلاشها به بردهای بزرگی دست یافت.
۳. ’عشق تمام آن چیزی است که نیاز دارید.‘
عشق – چه بهصورت صمیمیت معنا شود یا اشتیاق و علاقه شدید – یک مؤلفهی مهم از یک رابطهی عاطفی راضیکننده است، ولی همه چیز نیست. رابطهی بدون تعهد ادامه پیدا نمیکند (روزبلت، ۱۹۸۰). تعهد یک تصمیم است، و از آنجاییکه عشق ممکن است در این معادله اثرگذار باشد، سرمایهگذاری در این رابطه و نیاز به آن نیز میتوانند، درست مانند در دسترس بودن جایگزینهایی برای این رابطه، اثرگذار باشند. بهعنوان مثال، چنانچه اهداف بلند مدتتان با اهداف شریکتان همسو نیست، و ممکن است گزینهی مناسبتری در جای دیگری یافت شود، احساساتتان این بار را به دوش نخواهند کشید. به عبارت دیگر، تحقیقات نشان میدهند که ’عاشق بودن‘ به خودی خود یک شالودهی کافی برای پیشبینی دوام یک رابطه نیست. تعهد یک مؤلفهی ضروری است.
۴. ’شریکتان میبایست شما را شاد کند.‘
مشارکت در شادی طرف مقابل برای شرکای عاطفی یک کار هوشمندانه است. در واقع، در زوجها، شادی زناشوئی خانم با خوشحالی کلی شوهر از زندگی ارتباط مستقیمی دارد (کار، فریمن، کورمن، و شوارتز، ۲۰۱۴). با اینحال، شریک عاطفیتان نمیتواند برای شادیتان مسئول باشد. وابسته بودن به یک نفر برای تمام نیازها و بالندگیتان نوعی وابستگی بیش از حد است، که با مهارتهای ضعیف در مواجهه با مشکلات و پایینتر بودن کیفیت رابطه مرتبط است (فینی،ون ویت، و جاکوبیاک، ۲۰۱۵).
۵. ’اجازه ندهید رابطهتان شما را تغییر دهد. ‘
وقتی فردی عاشق می شود در واقع برایش خوب است که تحت تاثیر شریک عشقی جدیدش تغییر –یا رشد- را تجربه کند. این رشد، که اغلب خودارتقایی نامیده می شود، بخش مهمی از ایجاد وابستگی متقابل (هم وابستگی) است؛ شما فرد دیگر را با برداشتی که از خودتان دارید درمیآمیزید (ارون، پاریس، و ارون،۱۹۹۵). حالت ایدهآل این نیست که به دلیل تمایل به وابستگی کامل در برابر خودارتقایی مقاومت کنید، اما در عین حال در هم آمیختن کامل خود و شریک عشقی نیز ایدهآل نیست (آرون، آرون، و سمولان،۱۹۹۲). توازن بهینه میزان مناسبی از استقلال و نزدیکی است – گرفتن برخی ویژگی ها یا عادات جدید، اما اجتناب از خودباختگی کامل.
۶. ’قید مشاوره را بزنید: هیچ کاری از دستاش برنمیآید.‘
مردم غالبا نسبت به مشاورهی زوجها مشکوک هستند، ولی چنانچه رابطهتان به کشمکش کشیده شده است مشاوره یک انتخاب بسیار خوب است. با استناد به جان گاتمن، محقق و درمانگر بهنام در زمینهی ازدواج، زوجها معمولا پیش از آنکه سراغ مشاوره بروند از شش سال ناخوشی رنج میبرند، ولی ورود زودهنگام نتایج مثبتتری را به همراه خواهد داشت. اکثریت زوجها زمانی از درمان بهره میبرند که مشتاق باشند، زمانیکه مشاور باتجربه باشد و بهخوبی آموزش دیده باشد، و زمانیکه رویکرد از لحاظ تجربی معقول باشد – مانند رفتار درمانی ازدواج، درمان دیدگاه محور، یا درمان احساسات محور.
منبع: سایکولوژی تودی
ترجمه: بازده