تیپ و استایل جوانان قدیم؛ کاپشن خلبانی و شلوار پاچه گشاد

همه چیز در عین سادگی و زیبایی متفاوت از آنچه امروزه می‌بینیم، مد دهه شصتی‌ها را می‌ساخت که حالا برای همه خاطره شده و از سبک لباس‌های آن دوره به‌عنوان نوستالژی یاد می‌کنند. در این صفحه نحوه پوشش و به‌اصطلاح مد دهه شصتی‌ها را مرور کرده‌ایم.
کد خبر: ۲۲۷۲
|
۰۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۲
تیپ و استایل جوانان قدیم؛ کاپشن خلبانی و شلوار پاچه گشاد


روزنامه همشهری: این روز‌ها که همه در حال و هوا و تکاپوی خرید رخت و لباس عید به‌سرمی‌برند، ورد زبان قدیمی‌تر‌ها «یادش بخیر»‌هایی است که با تصور لباس‌های قدیمی و مد سال‌های گذشته می‌گویند. پوشش شهروندان در دهه ۵۰، منحصر می‌شد به شلوار‌های پاچه گشاد، پیراهن‌های یقه باز و کت‌هایی که یقه بزرگ‌شان روی پیراهن را می‌پوشاند. حالا یک عینک فریم کائوچویی و یک پشت مویی چهارانگشتی کافی بود که این مد دهه پنجاهی کامل شود.

اما در دهه ۶۰ همه چیز بر پایه سادگی استوار بود. پوشش خانم‌ها و آقایان در این دهه بویی از آلایش و مدگرایی تقلیدی از غرب نبرده بود و در عین حال مد خاص خودش را داشت. مانتو‌های بلند با اپل‌هایی بزرگ‌تر از عرض شانه، شلوار‌های پارچه‌ای گشاد و کت و شلوار‌های بدون کراوات روی کار آمدند تا پوشش شهروندان این دهه را رقم بزنند.

همه چیز در عین سادگی و زیبایی متفاوت از آنچه امروزه می‌بینیم، مد دهه شصتی‌ها را می‌ساخت که حالا برای همه خاطره شده و از سبک لباس‌های آن دوره به‌عنوان نوستالژی یاد می‌کنند. در این صفحه نحوه پوشش و به‌اصطلاح مد دهه شصتی‌ها را مرور کرده‌ایم.

پوشیدن مانتو‌های چند سایز بزرگ‌تر
انقلاب اسلامی بر هر موضوعی که الهام گرفته و تقلید از فرهنگ غربی بود، خط بطلان کشید؛ از نحوه پوشش گرفته تا چیدمان خانه‌های اعیان‌نشین و حتی مهمانی‌های آنچنانی که تا پیش از آن جایی در فرهنگ اصیل ایرانی نداشت. اما رد پای تقلید از غرب همچنان در پوشش زنان دهه شصتی دیده می‌شد.

آن موقع مانتو‌های گشاد و رنگارنگی مد شده بود که قدشان تا مچ پا می‌رسید. این مانتو‌ها آن‌قدر گشاد و بلند بودند که اگر کسی آن‌ها را به تن می‌کرد و به کوچه و خیابان می‌رفت، آن هم در دوره‌ای که گرایش به چادری‌شدن بسیار پررنگ شده بود، مورد سرزنش قرار نمی‌گرفت؛ مانتو‌هایی که در عین سادگی برای خودشان با دنیایی تغییرات ریز و درشت همراه بودند که بنا بر سلیقه مخاطب اعمال می‌شدند.

بعضی از آن‌ها جیب‌های بزرگی داشتند؛ آن‌قدر بزرگ که به خنده با خورجین موتور‌های گازی قیاس می‌شدند. برخی دیگر آستین پفی بودند؛ یعنی آستین‌شان از سرشانه چندین و چند چین خورده و یک پف بزرگ روی شانه نشانده بود که گاهی ارتفاع آن تا نزدیک گوش می‌رسید و سر و گردن را در پف آستین‌ها پنهان می‌کرد.

برخی دم آستین‌شان با دکمه جمع می‌شد و برخی دیگر مچ‌دوزی شده بودند؛ مانند سرآستین پیراهن‌های مردانه. در این میان، اما همه‌شان یک وجه مشترک داشتند؛ آن هم اپل‌های بزرگی بود که به سرشانه مانتو می‌دوختند تا کمکی باشد برای نگه‌داشتن این مانتوی چند سایز بزرگ‌تر روی شانه‌های چند سایز کوچک‌تر؛ اپل‌هایی که از مد غربی به یادگار مانده بودند؛ از مد دهه ۶۰ میلادی. شاید این اپل‌ها تنها بارقه‌های تقلید از مد غربی بودند که رد پایشان در ساده‌گرایی این دهه سراسر تغییر باقی مانده بود.

حالا که تصویری از آن مانتو‌های دلبر با اندازه غول‌آسایشان برایتان کشیدیم، بد نیست بدانید که هرکسی این مانتو‌ها را نمی‌پوشید و به قول معروف مخصوص دختر‌های جوان و خانم‌هایی بود که به تیپ‌زدن اهمیت زیادی می‌دادند.

شلوار‌های دست به گریبان با باد
بعد از شلوار‌های جذب و دمپا‌گشادی که پیش از انقلاب بسیار محبوب بود و خیلی‌ها آن را سوغات مسافران از فرنگ برگشته می‌دانستند، نوبت به پوشیدن شلوار‌های گشاد مردانه رسید؛ شلوار‌های راحتی که انگار آمده بودند تا انتقام جذب‌بودن تیپ قبلی را بگیرند. آ‌ن‌قدر گشاد بودند که اگر هر دو پا را در یک پایشان می‌کردی باز هم جا اضافه می‌آمد. به اندازه دوخت چند شلوار پارچه می‌بردند. اوایل که روی کار آمده بودند خیلی‌ها به تمسخر می‌گفتند این شلوار‌ها آمده‌اند تا هر روز با باد دست به یقه بشوند.

وقتی کسی از این شلوار‌ها می‌پوشید و سوار موتور گازی می‌شد، پاچه‌های شلوارش مثل بادکنک باد می‌شد و چنان در باد می‌رقصید که گویی قصد پرواز دارد. برای جمع کردن کمر این شلوار‌های پرچین، خیاط‌ها بالایشان چند پیله می‌گرفتند. به همین دلیل به این شلوار‌ها پیلیسه‌ای یا ۶ پیله می‌گفتند. شعار مد دهه شصتی‌ها، سادگی و ساده‌گرایی بود. این شلوار‌های تک‌رنگ راحت به خوبی مقید بر شعار پوشش این دوره بودند؛ با آن رنگ‌های عمدتا متمایل به خانواده قهوه‌ای که در دوره قبل کمتر به آن توجه می‌شد.

بعد‌ها که شلوار‌ها راه تعادل را در پیش گرفتند و نه به جذبی شلوار‌های پیش از انقلاب بودند و نه به گشادی شلوار‌های دهه‌شصتی، شلوار پیلیسه‌ای‌ها رفتند در صندوقچه خاطرات و هر بار که کسی یادشان می‌کرد لبخند گشادی بر صورتش نقش می‌بست؛ به گشادی همان شلوار‌های ۶ پیله.

کاپشن‌هایی که فراموش نمی‌شوند
در سال‌های ابتدای دهه ۶۰ آقایان بیشتر از خانم‌ها به تیپ‌زدن و مد‌روز بودن اهمیت می‌دادند. این را می‌شد از مدل مو‌ها و اصرار بر همراه داشتن عینک‌های آفتابی متوجه شد. موهایشان را تا پایین گوش بلند می‌کردند و هر بار دست‌شان به آب می‌رسید، به موهایشان حالت می‌دادند تا پف کرده و حلقه حلقه و به‌اصطلاح حالت‌دار بایستد.

آن موقع بود که در عین خوش‌تیپی به‌خودشان آمدند و دیدند جانشان به کاپشن‌های خلبانی بند است؛ کاپشن‌های کوتاه و پف‌داری که اصل‌بودنشان را از لایه نارنجی رنگ داخل‌شان تشخیص می‌دادند؛ کاپشن‌هایی که حریف برف و سرمای زمستان بودند بی‌آنکه کسی با پوشیدن آن‌ها شکایتی از باد و بوران زمستان آن سال‌ها داشته باشد و خم به ابرو بیاورد. در تاریخچه این کاپشن‌های کلاسیک که هنوز هم طرفداران خودشان را دارند و گویی هرگز از مد نمی‌افتند و فراموش نمی‌شوند آمده است که این کاپشن‌ها رویه‌ای از جنس چرم داشتند و آسترشان پشمی بود.

عمر نخستین کاپشن‌های خلبانی به دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ یعنی زمانی بازمی‌گردد که هواپیما‌های جنگی سقف نداشتند و در آن ارتفاع، دمای هوا به‌شدت پایین می‌آمد بنابراین خلبانان به پوششی نیاز داشتند که آن‌ها را کاملا گرم نگه دارد و سنگین و دست و پاگیر هم نباشد. همین بود که چنین کاپشن‌هایی طراحی و مد شدند. البته کاپشن‌هایی که به این منظور استفاده می‌شد با آن چیزی که امروز می‌بینیم خیلی فرق داشت.

کاپشن‌های اولی بسیار حجیم بودند و به مرور زمان از این حجم کاسته شد تا بتوانند به لباس‌های روزمره مردان تبدیل شوند، اما سایر ویژگی‌های کلاسیک آن مثل فرم کلی، شکل یقه و جنس و دیگر جزئیات آن بدون تغییر باقی‌مانده است. امروزه کاپشن‌های خلبانی در سایت‌های اینترنتی از ۱۰۰ تومان تا یک میلیون تومان و حتی بیشتر خرید و فروش می‌شوند.

جالب است که بعضی جوان‌های امروزی با وجود غرق‌شدن در مد روز، یکی از این کاپشن‌های قدیمی را در کمد لباس‌هایشان دارند و هرگاه هوای پوشیدن لباس‌های کلاسیک به سرشان می‌زند سراغش می‌روند. اما پوشیدن کاپشن‌های بادی خلبانی با آن شلوار گشاد و پیله‌ای کجا و پوشیدن همان کاپشن‌ها با شلوار جذب جین و کتان امروزی کجا؟!

کبری برای روسری‌هایمان تصمیم گرفت
بچه‌های دهه شصتی نخستین روسری را بر سر کبری دیدند؛ کبری که بر کتاب درسی‌شان نقش بسته بود و داشت یادشان می‌داد که وقتی تصمیمی می‌گیرند آن را عملی کنند. یک روسری ساده و تک رنگ با گره بزرگی زیر گلو که کمک می‌کرد روسری روی سرشان بی‌حرکت بماند. کمی بعد از آن که توجهشان به روسری کبری جلب شد، یکی مثل آن را روی سری مجری برنامه کودک دیدند.

روز‌های بعد رنگ‌های دیگر همان روسری را با همان مدل گره دیدند تا زمانی که به‌خودشان آمدند و دیدند که یکی از همان روسری‌ها روی سرشان است؛ آن موقع که خبری از این همه طرح و رنگ و شال و روسری‌های مدل به مدل نبود. تنها یک مدل روسری باب بود و آن هم پارچه مربع شکل ساده‌ای بود که آن را از وسط سه‌گوش تا می‌کردند و روی سرشان می‌انداختند؛ مشابه همان روسری‌ها را امروز روی سر بازیگران سریال‌هایی که می‌خواهند حال و هوای سال‌های بعد از جنگ و دهه ۶۰ را تداعی کنند می‌بینیم.

اما در بازار، در ویترین رنگارنگ مغازه‌های شال و روسری‌فروشی امروزی خبری از آن روسری‌های ساده نیست که اگر هم باشد خریدار ندارد. همین است که این روسری‌ها را فقط در آلبوم‌های قدیمی خانوادگی و گنجینه خاطرات مادر‌ها و مادربزرگ‌ها می‌بینیم.

زنده‌کردن هزار باره لباس‌ها
آن موقع رسم نبود که به محض نخ‌کش‌شدن گوشه پارچه لباس، شکافتن دوخت لباس، پاره‌شدن قسمتی از لباس بر اثر فرسودگی پارچه و حتی پاره شدن سر زانوی شلوار‌ها و... آن را کنار بگذارند و سراغ لباس دیگری بروند. آن موقع اقتصاد خانواده‌ها اجازه چنین کاری را نمی‌داد و حتی اگر چنین اجازه‌ای هم داشتند سبک زندگی‌شان به‌گونه‌ای بود که دلشان رضا نمی‌داد به راحتی قید چیزی را بزنند.

آن‌قدر از همه چیز استفاده می‌کردند که دیگری جانی برایش نمی‌ماند. دست آخر هم لباس‌های کهنه را قیچی می‌کردند و به‌عنوان دستمال در آشپزخانه از آن‌ها استفاده می‌کردند. با سادگی‌شان کار را با همان لباس‌های کهنه پیش می‌بردند. برای خودشان با لباس‌های ترمیمی مد درست می‌کردند. مثلا اگر قد شلوارشان بلند بود و موقع راه رفتن زیر پایشان گیر می‌کرد و به مرور قسمتی از آن ساییده و پاره می‌شد، پایین شلوار را پاکتی می‌کردند تا پارگی‌اش برطرف شود. به این ترتیب دلشان خوش بود که حالا با پوشیدن همان شلوار کهنه شانس آن را داشته‌اند که با مد همراه شوند و برای مدتی هم شلوار دمپا پاکتی بپوشند.

پسر بچه‌ها هم که مد خاص خودشان را داشتند. آن موقع که بازی‌کردن در کوچه و زمین‌های خاکی تنها تفریح بچه‌ها بود، خیلی پیش می‌آمد که زمین بخورند و زانوی شلوارشان پاره و نخ‌نما شود؛ آن هم شلواری که مجبور بودند تا زمانی که برایشان کوتاه نشده بپوشند! از این‌رو راهی نمی‌ماند جز وصله‌زدن زانوی شلوار.

مادر‌ها و مادربزرگ‌ها دست به‌کار می‌شدند که با تکه پارچه‌هایی که از لباس‌های کهنه قبلی برای چنین روزی نگه داشته بودند سر زانوی شلوار را وصله بزنند. بعدتر‌ها وصله‌هایی مد شد که نماد تیم‌های فوتبالی یا جانور‌های کارتونی بود که آن‌ها را حاضر و آماده می‌خریدند و روی پارگی شلوار‌ها می‌دوختند. قدرت مد آن‌قدر زیاد است که حتی برخی از روی علاقه این وصله‌های رنگارنگ را روی شلوار سالم می‌دوختند. اینجوری بود که نمی‌شد شلوار نو را از کهنه تشخیص داد و همه با هم برابر می‌شدند.

مد دهه ۶۰ از این‌رو به اون رو
مد و مدگرایی یعنی همواره دل به تغییراتی‌دادن که اقتضای گذر زمان، تغییر سبک زندگی و نوسان احساسات و سلیقه شخصی طراحان است؛ یعنی هر سال و بلکه هر فصل آماده‌شدن برای آنچه به‌اصطلاح باب تیپ روز می‌شود. مد روز بودن یعنی قرار‌گرفتن در مسیر تغییرات پوشش دختران و پسران؛ یعنی امروز فلان چیز را پوشیدن و فردا کنار گذاشتن آن. جالب است که بیشتر مواقع مدل‌ها و سبک‌هایی که مد می‌شوند در ابتدا خنده‌دار به‌نظر می‌رسند و حتی مورد تمسخر قرار می‌گیرند، اما در چشم بر هم‌زدنی چنان با استقبال مردم به‌ویژه جوانان مواجه می‌شوند که گویی از سال‌ها قبل مد بودند و تازگی ندارند.

این یعنی هر آنچه امروز مد می‌شود به فراخور پذیرش افراد آن جامعه برای خودش جا باز می‌کند. یکی در عرض چند روز و دیگری در طول یک‌ماه یا یک فصل پذیرفته می‌شود. گمراه‌تان نکنیم و حرف به درازا نکشانیم! همین شلوار‌های پاره و نخ‌نما شده امروزی را درنظر بگیرید. در ابتدا هر کس آن‌ها را می‌پوشید، چند نفری بودند که در دلشان می‌خندیدند و می‌گفتند انگار پول ندارد که تن به پوشیدن لباس پاره داده است. چه بسا باورمان می‌شد که شلوار فلانی پاره است! بعد هم یادی از وصله‌زدن شلوار‌های قدیمی می‌کردیم، اما حالا چنان در مد روز جا باز کرده‌اند که اگر جوانی شلواری بپوشد که زخمی نباشد عجیب است!

آن سال‌ها هم همینطور بود. شلوار‌های ۶ پیله گشادی که امروز عکس‌شان را می‌بینیم و ریسه می‌رویم که مگر می‌شود با چنین شلواری سرکار و دانشگاه حاضر شد و در جشن و مهمانی شرکت کرد، روزی برای خودشان کبکبه و دبدبه‌ای داشتند و کسی که آن‌ها را می‌پوشید چنان بادی به غبغب می‌انداخت که گویی شق‌القمر کرده است. خاصیت مد و مدگرایی همین است؛ همین که امروز لباسی به تن کنیم که، چون ماه مجلس بدرخشیم و فردا با یک فلش‌بک‌زدن به گذشته، احتمالا با دیدن چند عکس یادگاری یا نشستن در جمعی که خاطرات گذشته را برایمان تداعی می‌کند، روی زمین پخش شویم و بخندیم به تیپی که داشتیم.

همین است که روانشناسان امروزی تأکید ویژه‌ای بر دقت در انتخاب پوشش جوانان دارند و معتقدند لباس پوشیدن به نوعی معرف شخصیت درونی افراد است. تن به قبول مد‌دادن بدون توجه به جزئیات و تأثیری که بر محیط دارد را نوعی بی‌هویتی شخصیتی می‌دانند. در چنین تفکری فردی که چشم بسته هم‌سوی مد تغییر می‌کند فردی آسیب‌پذیر و چه بسا سست عنصر تلقی می‌شود.

نکته آخر اینکه در گذشته به‌ویژه دهه ۶۰ که رسانه نقش تأثیرگذاری بر زندگی افراد داشت، مجریان تلویزیونی، فوتبالیست‌ها و بازیگران سریال‌های خانوادگی تأثیرگذارترین افرادی بودند که مد روز را نمایش می‌دادند و در واقع روی تیپ مردم اثر می‌گذاشتند.
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: ۰