چرا به عمه، خواهر و مادر هم فحش می‌دهیم؟

برای مقابله با این مسئله، لازم است کلیشه‌های جنسیتی که در جامعه مرتب در حال بازتولید هستند، نقد شوند. فعالان حقوق زنان و روشنفکران جامعه می‌توانند در این زمینه روشنگری کنند.
کد خبر: ۲۴۳۶
|
۱۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۱:۱۶
چرا به عمه، خواهر و مادر هم فحش می‌دهیم؟



زندگی امروز- شاید زمانی بیشترین فحش‌های ناموسی را جدا از دعواهای خیابانی می‌شد داخل استادیوم‌های ورزشی شنید اما حالا کار فراتر رفته است و توهین به این سه عضو شریف خانواده‌ها یعنی عمه‌ها، خواهران و مادران بزرگوار و خشونت علیه آنها به شوخی‌های نوجوانان هم رسیده است. این موضوع حتی در فضای مجازی هم شیوع پیدا کرده است و زیر هر پستی با هر موضوعی چند نمونه‌ای از آن دیده می‌شود و حتی خانم‌ها هم از آن استفاده می‌کنند!

با جر و بحث درباره هر موضوعی شروع می‌شود و کم‌کم صداها بالاتر می‌رود. خواهر، عمه و مادرِ دو طرف در دعوا حاضر نیستند و طرفین هم بدون شناخت از این سه عضو خانواده یکدیگر پای آنها را هم به میان می‌آورند و توهین‌ها و فحش‌ها نثار این سه نفر می‌شود و حتی به درگیری خیابانی، زندان و قتل هم منجر می‌شود. افرادی هم که از مادر، خواهر یا عمه در دعواها و شوخی‌هایشان استفاده می‌کنند، تعبیرها و نگرش‌های متفاوتی برای به کار بردن این کلمات دارند.

سیمین کاظمی – جامعه‌شناس – درباره چرایی استفاده از فحش‌هایی که عموماً متوجه وابستگان مونث افراد طرف دعوا قرار می‌گیرد، در گفت‌وگو با ایسنا معتقد است: «دشنام‌گویی صورتی از وندالیسم (تخریب) در کنش متقابل اجتماعی است که سابقه تاریخی عمیقی هم دارد. در دوره‌های مختلف وجود داشته و در دوره معاصر نیز به شکل‌های جدید بازتولید شده است. اگر به ادبیات فارسی هم نگاه کنید واژگان دشنام‌آمیز بسیاری داریم که می‌توان آنها را در آثار نویسندگان و شعرای برجسته ادبیات کهن هم دید».

او در این‌باره توضیح می‌دهد: «این موضوع توسط متن و زمینه‌ی اجتماعی بزرگ‌تری که وجود دارد، بر ساخته می‌شوند و برآمده از فرهنگ سنتی است که زنان و وابستگان زن را جزو متعلقات مردان تلقی می‌کند، به شرف و آبروی مردان پیوند می‌دهد و اسم این مجموعه‌ی زنان وابسته یک مرد را هم «ناموس» می‌گذارد. زمانی که کنش متقابل مبتنی بر تخریب (همان دعوا) اتفاق می‌افتد هر کدام از طرفین در پی اعمال سلطه بر طرف مقابل با ابزار تحقیر هستند. برای همین، ممکن است قواعد اجتماعی صحبت‌کردن را زیر پا بگذارند و وجهی را که از نظر آنها در فرهنگ، حامل بیشترین و سنگین‌ترین توهین‌ها و تحقیرهاست هدف قرار دهند. استفاده از فحش‌هایی درباره عمه، مادر یا خواهر در جامعه‌ای که سلطه مردان در آن تثبیت شده باشد و زن‌ها جزئی از متعلقات و ضمائم مردان به حساب بیایند رایج است و کارکرد تخریبی بسیاری هم دارند و ممکن است به راحتی به خشونت فیزیکی هم کشیده شود».

این جامعه‌شناس با بیان اینکه فحش‌دادن به وابستگان زن، اعمال خشونت در کنش مقابل اجتماعی را به کسانی فراتر از طرفین دعوا گسترش می‌دهد، اضافه می‌کند: «از طرف دیگر این فحش دادن به وابستگان مونث، در واقع خشونت علیه زنانی است که اصلاً در دعوا حضور ندارند اما به دلیل جنسیت زده بودن فضای فرهنگ جامعه ناخواسته مورد این شکل از خشونت قرار می‌گیرند. در واقع مناسبات قدرتی که در روابط مردان و زنان وجود دارد، علیه زنان غایب هم اعمال می‌شود».

کاظمی درباره کاربردی‌شدن این فحش‌ها حتی در شوخی‌ها و صحبت‌های روزانه نوجوانان می‌گوید: «برخی از فحش‌ها به ویژه آنهایی که عمه‌ی طرف را هدف قرار می‌دهند، جنبه طنز هم پیدا کرده است. فرد به قصد بذله‌گویی، تفریح و پذیرش اجتماعی و اینکه نشان دهد به قواعد اجتماعی صحبت‌کردن پایبند نیست، دشنام‌های این‌چنینی یا فحش‌هایی را هم در گفتارش جای می‌دهد. اینجا جنبه‌ی جنسیت‌زدگی و تحقیر به قوت خودش باقی است اما به دلیل آنکه طنزآمیز جلوه می‌کند زهر آن گرفته شده و عادی‌سازی می‌شود. متأسفانه شاهد این شیوه از طنز در ادبیات ژورنالیستی هم هستیم و تنها خاص ادبیات کوچه و بازار نیست. برخی از طنزپردازان هم از برخی عبارات و کلماتی که فحش جنسیتی هستند، استفاده می‌کنند. از آنجا که طنز می‌تواند چندان پایبند برخی از قواعد اجتماعی نباشد و آنها را به چالش بکشد، ممکن است در ادبیات طنزآمیز از این اصطلاحات و عبارت جنسیت‌زده، استفاده شود و حساسیتی هم ایجاد نکند».

او معتقد است: «استفاده از چنین فحش‌هایی علت‌های متعددی دارد. می‌تواند علت‌های فردی، روانشناختی و اجتماعی – فرهنگی داشته باشد. یادگیری در خانواده یکی از مهم‌ترین علل است. در واقع وقتی در خانواده‌ای این قبیل فحش‌ها مورد استفاده باشد، کودکان هم خواسته یا ناخواسته می‌آموزند، هر چند از گفتن آن منع شوند. بخش دیگری از یادگیری از طریق گروه همسالان و قرار گرفتن در معرض خرده‌فرهنگ بزهکاری اتفاق می‌افتد. در واقع در روند جامعه‌پذیری، از دوران کودکی در خانواده گرفته تا مدرسه و گروه همسالان و کنش‌های اجتماعی متقابل روزانه در جامعه، ادبیات فحش‌آلود و فحش جنسیتی می‌تواند وجود داشته باشد و بازتولید شود».

این جامعه‌شناس درباره عوامل دیگر تعیین کننده در این زمینه اظهار می‌کند: «عوامل دیگر از جمله ویژگی‌های اجتماعی و فرهنگی هم می‌تواند در این زمینه نقش داشته باشد. انتظار می‌رود با افزایش سرمایه فرهنگی و از جمله با ارتقای سطح سواد جامعه، میزان استفاده از این کلمات و خشونت علیه وابستگان مونث افراد کمتر شود هر چند که به طور قطع از بین نمی‌رود. از بُعد اجتماعی هم، تحقیر زنان در گفتار روزانه و کنش متقابل مبتنی بر تخریب، نشان‌دهنده وضعیت زنان در یک جامعه است. از طرفی وقتی زنان در جامعه در وضعیت فرودست باشند و وجود مستقلی از مردان نداشته باشند، وابسته و متعلق به مردان محسوب می‌شوند و تولید چنین فحش‌هایی تداوم خواهد یافت».

کاظمی پیشنهاد می‌دهد: «برای مقابله با این مسئله، لازم است کلیشه‌های جنسیتی که در جامعه مرتب در حال بازتولید هستند، نقد شوند. فعالان حقوق زنان و روشنفکران جامعه می‌توانند در این زمینه روشنگری کنند. نباید نسبت به تحقیر زنان در ادبیات رسانه‌ای و طنز، چشم‌پوشی کرد. بخشی از بار آموزش در این خصوص روی دوش آموزش و پرورش است که باید نسبت به گسترش خرده‌فرهنگ بزهکاری در محیط‌های آموزشی هوشیار باشد و از آن پیشگیری کند. 

همچنین کنترل خشم را به عنوان یک مهارت زندگی به دانش آموزان آموزش دهد. در خانواده هم لازم است والدین آگاه باشند که از الفاظ نامناسب مخصوصاً فحش‌های جنسیت‌زده استفاده نکنند و در صورتی که با کاربرد الفاظ نامناسب از طرف کودک مواجه شدند، از آن چشم‌پوشی نکنند یا واکنش تاییدآمیز نشان ندهند، بلکه نادرست بودن عمل را به کودک توضیح بدهند».

منبع: هفت صبح 
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: ۰