آیا زندگی ما واقعیست؟

مشکل نگریستن به عالم به صورت یک جهان شبیه‌سازی شده این است که نمی‌دانیم برای آزمایش تجربی آن چه سوالاتی باید بپرسیم. هر سوال علمی که می‌پرسیم باید بتواند قابل آزمایش باشد. در یک عالم فرضی شبیه‌سازی شده، جایی که خالق شبیه‌سازی می‌تواند دخالت و مشکلات را در لحظه حل کند، نمی‌توانیم بین یک عالم واقعی و عالم شبیه‌سازی شده تمایز قائل بشویم.
کد خبر: ۲۷۱۹
|
۰۹ فروردين ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۵
آیا زندگی ما واقعیست؟




زندگی امروز- قطعا گونه‌ی «انسان هوشمند» برای همیشه در این دنیا باقی نخواهد ماند. بالاخره ما طی چند میلیون سال آینده یا منقرض و یا به گونه‌ای دیگر تبدیل می‌شویم. ولی شاید تا آن زمان بتوانیم کامپیوترهای قدرتمندی بسازیم که زندگی انسان‌های منقرض شده را شبیه‌سازی کنند. بدین ترتیب می‌توانیم مطمئن شویم که دست کم به صورت مجازی، هیچ‌وقت از بین نمی‌رویم. 

دیجی مگ نوشت: مثلا شاید گونه‌ای که تکامل یافته‌ی ماست و احتمالا از ما باهوش‌تر هم هست، دوست داشته باشد اجدادش را در یک دنیای مجازی، به طور کامل بازسازی کند و از تماشای زندگی او لذت ببرد؛ تا حدودی شبیه به بازی «سیمز» (Sims). این‌طوری همیشه زندگی ما را در موزه‌ای به یکدیگر نشان می‌دهند. همین الان بعضی از فیلسوف‌ها و فیزیک‌دان‌ها فکر می‌کنند که شاید ما در یک چنین شبیه‌سازی کامپیوتری زندگی می‌کنیم. نوعی دنیای مجازی که توسط موجودی هوشمند بوجود آمده است. موجودی که ممکن است از نوادگان ما باشد.

کامپیوترهای امروزی بسیار پیچیده هستند. با تکامل و بلوغ کامپیوترهای کوانتمی، این پیچیدگی دهها برابر می‌شود. با قدرتمندتر شدن کامپیوترها، می‌توانیم شبیه‌سازی‌های خیلی بزرگ و پیچیده‌ای انجام دهیم. مثلا انسان‌هایی را به صورت مجازی بسازیم که در دنیای خودشان زندگی می‌کنند.  درست مثل بعضی از بازی‌های رایانه‌ای. این ایده آن‌قدرها هم که تصور می‌شود دور از ذهن نیست. اخیرا دو نفر فیلسوف گفته‌اند که اگر در آینده کامپیوترها تا حد خیلی زیادی پیشرفته و پیچیده شوند، ممکن است زندگی گذشتگان خود را به صورت مجازی شبیه‌سازی کنیم. شاید اکنون ما در شبیه‌سازی کامپیوتری نوادگان خود قرار داریم و از آن بی‌خبر هستیم. به جز فلاسفه، بعضی از دانشمندان هم در پی یافتن راهی تجربی و علمی برای کشف این موضوع هستند. اینکه آیا ما در جهان شبیه‌سازی شده‌ی یک خالق هوشمند قرار داریم یا خیر. به هر صورت هر دوی این دیدگاه‌ها، یعنی دیدگاه منطقی و دیدگاه تجربی، این ایده که ما ممکن است در یک جهان شبیه‌سازی شده زندگی کنیم را بررسی می‌کنند.

این موضوع برای ما که در حال تجربه‌ی «اول شخص خودآگاه» هستیم غیر قابل درک است. نوعی آگاهی که در آن، دنیا را از زاویه‌ی دید خود می‌بینیم و به آن فکر می‌کنیم. جسم و ذهن ما در این دنیا قرار دارد و ما در این کالبد هستیم. چگونه می‌توانیم بفهمیم یک انسان واقعی هستیم یا از آن انسان‌هایی که در شبیه‌سازی کامپیوتری نوادگان خود به سر می‌برند؟ این ایده در فیلم‌های علمی-تخیلی ما هم بارها تکرار شده است. مثلا در فیلم‌های ماتریکس، نشان داده شد که چگونه مغزهای ما را در یک دنیای مجازی مشغول کرده‌اند تا انرژی شیمیایی بدنمان را استحصال کنند. انسان‌ها در ماتریکس به صورت آواتارهایی به طور کاملا طبیعی زندگی می‌کردند. با این حال این شبیه‌سازی مشکلاتی داشت که باعث می‌شد بعضی از ذهن‌ها بتوانند در آن خلل‌هایی ببینند و افرادی که در دنیای واقعی زندگی می‌کردند به آن رسوخ کنند.

فیلم ماتریکس انسان‌هایی را به تصویر می‌کشد که در یک دنیای مجازی زندگی می‌کنند.
فیلم ماتریکس انسان‌هایی را به تصویر می‌کشد که در یک دنیای مجازی زندگی می‌کنند.

به نظر فیلسوفی به نام «نیک بوستروم»، کل دنیا و نه فقط بشریت، کاملا مجازی هستند. همه‌ی جنبه‌های زندگی انسان، از جمله ذهن او قسمتی از یک کدنویسی است. البته بوستروم فکر می‌کند که شبیه‌سازی کامل واقعی حتی برای قدرتمندترین کامپیوترها هم ممکن است عملی نباشد. چطور ممکن است کامپیوتری بتواند تمام اجزاء این عالم را، اتم به اتم شبیه‌سازی کند؟ بنابراین لازم نیست همه‌ی جزییات شبیه‌سازی شوند. فقط چیزهایی شبیه‌سازی می‌شوند که ما نظاره‌گر آن‌ها هستیم. یعنی تا زمانی که به یک اتاق وارد نشده‌ایم، آن اتاق وجود ندارد. تا زمانی که با تلسکوپ به کهکشانی نگاه نکرده‌ایم، آن کهکشان وجود ندارد. بنابراین لازم نیست همیشه همه‌ی چیزهای عالم در دنیای شبیه‌سازی شده وجود داشته باشد. بلکه اجزاء مختلف به هنگام نیاز بوجود می‌آیند تا توان پردازشی کمتری از کامپیوتر گرفته شود! این در مورد خود انسان‌ها هم صادق است. حتی خود آدم‌ها هم لازم نیست با همه‌ی جزییات شبیه‌سازی شده باشند. میزان و نوع آگاهی ذهن ما در موقعیت‌های مختلف فرق می‌کند.

فرضیه‌ی جهان شبیه‌سازی شده‌ی ما شاید بتواند پاسخگوی بعضی از سوالات علمی هم باشد. مثلا اینکه چرا ما تا به حال موجودات فضایی را ندیده‌ایم؟ چرا حیات فرازمینی پیدا نکرده‌ایم و چرا هیچ‌گاه هیچ‌ تمدن بیگانه‌ای با ما ارتباط برقرار نکرده‌ است؟ این درحالیست که می‌دانیم سیارات فراخورشیدی زیادی در کهکشان ما و کهکشان‌های دیگر وجود دارند و احتمالا بسیاری از آن‌ها شرایط میزبانی از حیات را دارند. چرا تا به حال آن‌ها با ما تماس برقرار نکرده‌اند یا به سراغ ما نیامده‌اند؟ شاید اصلا در این شبیه‌سازی کامپیوتری، فضایی‌ها پیش‌بینی نشده‌اند!

به جز فضایی‌ها، واقعیت این است که ما هنوز نتوانسته‌ایم در فیزیک به نظریه‌ای که توصیف کننده‌ی همه‌ی پدیده‌های عالم باشد برسیم. ما نتوانسته‌ایم چهار نیروی بنیادین طبیعت، یعنی گرانش، الکترومغناطیس، هسته‌ای قوی و هسته‌ای ضعیف را به طور کامل با یکدیگر متحد کنیم. شاید اصلا این اتحاد و نظریه‌ی همه‌چیز در شبیه‌سازی پیش‌بینی نشده است.

بوستروم پا را فراتر می‌گذارد و می‌گوید که اگر خطایی رخ دهد، کارگردان این شبیه‌سازی می‌تواند به راحتی قبل از اینکه شبیه‌سازی لو برود، اطلاعات مغزهایی که متوجه این اشکال شده‌اند را تغییر دهد. البته اگر آن شبیه‌سازی که ما در آن زندگی می‌کنیم یک اصلاح‌ کننده‌ی خودکار داشته باشد، علم تجربی را با مشکل مواجه می‌کند. ممکن است این اصلاح‌کننده‌ی خودکار، گاهی اوقات قوانین فیزیکی که می‌شناسیم را تغییر دهد.

اگر ما در یک شبیه‌سازی زندگی می‌کنیم، این شبیه سازی یک سری قوانین کاملا مشخص دارد و نمی‌توان در این قوانین تغییرات عمده انجام داد. به همین دلیل است که علم تجربی در جهان ما خوب کار می‌کند و پیش‌بینی‌های علمی موفق از آب در می‌آیند. بنابراین در این جهان پر از قانون نشانه‌ای وجود ندارد که بفهمیم در شبیه‌ساز مجازی هستیم یا خیر. اگر برنامه‌ی شبیه‌سازی خیلی خوب و بی‌نقص نوشته شده باشد، هیچ مشکلی در آزمایش‌های علمی ما پیش نمی‌آید و آزمایش‌های ما همان نتایجی را می‌دهند که در یک دنیای واقعی هم باید بدهند. در این صورت به هیچ عنوان نمی‌توانیم بفهمیم که در یک دنیای مجازی هستیم یا خیر.

یک چیز جالب دیگر را هم باید در نظر بگیریم. اینکه ممکن است در جهانی شبیه‌سازی شده زندگی می‌کنیم که قوانین فیزیکی حاکم بر آن با قوانین حاکم بر جهان برنامه‌نویس‌های این جهان متفاوت است. بنابراین تمام نظریه‌های علمی ما فقط مختص به جهان خودمان است و به هر حال برای ما فرقی نمی‌کند.

مشکل نگریستن به عالم به صورت یک جهان شبیه‌سازی شده این است که نمی‌دانیم برای آزمایش تجربی آن چه سوالاتی باید بپرسیم. هر سوال علمی که می‌پرسیم باید بتواند قابل آزمایش باشد. در یک عالم فرضی شبیه‌سازی شده، جایی که خالق شبیه‌سازی می‌تواند دخالت و مشکلات را در لحظه حل کند، نمی‌توانیم بین یک عالم واقعی و عالم شبیه‌سازی شده تمایز قائل بشویم. حتی اگر یک استدلال خوب فلسفی مبنی بر اینکه ما در جهانی شبیه‌سازی شده زندگی می‌کنیم وجود داشته باشد، هیچ آزمایش علمی نمی‌تواند از آن دفاع کند.

بنابراین آیا ما در عالمی شبیه‌سازی شده زندگی می‌کنیم؟ شاید بله و شاید خیر. عالم شبیه‌سازی شده به خالقی هوشمند احتیاج دارد و به نظر نمی‌رسد که از طریق علم بتوانیم او یا دنیای او را کشف کنیم. در عین حال برای ما هم فرقی ندارد. ما در عالمی زندگی می‌کنیم که فکر می‌کنیم از طریق تجربه می‌توانیم آن را بیشتر و بیشتر بشناسیم و برایمان تفاوتی نمی‌کند که در جهان آزمایشگاهی موجودی هوشمند هستیم یا خیر. اصلا شاید ما فقط در یکی از عوالم آزمایشگاهی آن‌ها باشیم؛ کسی چه می‌داند…
ارسال نظرات
غیر قابل انتشار: ۰ | در انتظار بررسی: ۰ | انتشار یافته: ۰